رضوان

آخرین اثر مکتوب استاد مجید جعفری تبار

رضوان

آخرین اثر مکتوب استاد مجید جعفری تبار

امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند:

از شرّ کسی که به او احسان می کنی بر حذر باش.

(اتَّق شرِّ من احسنت الیه)

استاد جعفری تبار در توضیح این حدیث می فرمودند:

دنیا طلب ها از این جور جمله ها طوری استفاده می کنند که تو جیهی

برای خسّت و احتیاطات نابجای خودشان در خدمت به دیگران باشد

و مثلا می گویند چرا باید برای آدم های قدر نشناس کار کنیم؟! امّا

حضرت با این جمله می خواهند بفرمایند احسان کنید ولی بدانید

اکثر مردم ناسپاسی خواهند کرد.لذا فقط بخاطر رضای خداوند

کمک کنید و توقع کوچکترین تشکری را از کسی نداشته باشید.


یاجوادالائمه

پیامبر صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله مى ‏فرمایند:

سلمانُ مِنّا أهلَ البیت.

 در مورد هیچ کدام از اصحاب نفرمودند از ما اهل‏بیت است.

تعبیر «منّا» (از ما) زیاد است، امّا «منّا أهل ‏البیت» نیست.

از اهل بیت بودن، خیلى مقام بالایى است که ظاهرا فقط نسبت به سلمان چنین چیزى را فرموده‏ اند.

سلمان، با ایمان، با خدا، با ولایت، با ولىّ خود، عشقبازى مى‏کند.

سلمان از عمق وجودش می فهمد که اگر ولیّش چیزى خواست همان را باید انجام دهد.

«به مى سجّاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید».

برگرفته از کتاب رضوان

استاد مجید جعفری تبار

یَا أَبَا جَعْفَرٍ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا التَّقِیُّ الْجَوَادُ

یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ‏  یَا حُجَّهَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ یَا سَیِّدَنَا وَ مَوْلاَنَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَى اللَّهِ‏وَ قَدَّمْنَاکَ بَیْنَ یَدَیْ حَاجَاتِنَا

یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ  



تنها نقطه ی مبنایی و اصلی شکست ها

 در نخواستن است،

چنانکه تمام درمان و یگانه نکته ی

اساسی و زیربنایی پیروزی ها

در خواستن می باشد.

خواستن

عالِم راستین کسى نیست که هر چه از او بپرسى،

بگوید مى‏دانم، یا جواب بدهد،

عالِم راستین کسى است که در بعضى موارد هم مى‏گوید نمی‏دانم، بگذارید فکر کنم.

این عالِمِ واقعى است

و الاّ کسى که هر چه بپرسى یک جوابى مى‏دهد باید قدرى در علمش تردید کرد.

برگرفته از کتاب رضوان

استاد مجید جعفری تبار

حزب اللّهى واقعى به هیچ وجه با دشمن خدا و رسول دوستى نمى‏کند،

هرچند این دشمن خدا و رسول برادرش باشد، پدرش باشد یا قوم و خویشش باشد!

این حزب اللّه‏ واقعى است که قرآن یک‏بار در آیه آخر سوره مجادله و یک بار در آیه 56 سوره مبارکه مائده معرّفى فرموده است:

«وَمَن یَتَوَلَّ اللّه‏ُ وَرَسُولَهُ وَالَّذینَ ءآمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللّه‏ِ هُمُ الغالِبُون»؛

در انتهاى آیه سوره مجادله نیز می فرماید

«... اُولئِکَ حَزْبَ اللّه‏ِ أَلا إِنَّ حَزْبَ اللّه‏ِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» و ویژگى هایى را از حزب اللّهى واقعى بیان مى‏کند.

لَّا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ‌ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّـهَ وَرَ‌سُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَ‌تَهُمْ ۚ أُولَـٰئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیَّدَهُم بِرُ‌وحٍ مِّنْهُ ۖ وَیُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِ‌ی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ‌ خَالِدِینَ فِیهَا ۚ رَ‌ضِیَ اللَّـهُ عَنْهُمْ وَرَ‌ضُوا عَنْهُ ۚ أُولَـٰئِکَ حِزْبُ اللَّـهِ ۚ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّـهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿مجادله ٢٢

برگرفته ازکتاب رضوان

استاد مجید جعفری تبار

وَإِن تُطِعْ أَکْثَرَ‌ مَن فِی الْأَرْ‌ضِ یُضِلُّوکَ عَن سَبِیلِ اللَّـهِ ۚ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُ‌صُونَ ﴿انعام  ١١٦

این آیه هم یکى از آیات بسیارى است که درباره اکثریت مى‏ فرماید:

اگر تو اکثر کسانى را که در زمین هستند اطاعت کنى تو را از راه به دَر مى‏ کنند: «یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیل اللّه‏» تو را از سبیل خدا بیرون مى‏کنند؛

چرا؟

دلیلش آیه صدِ سوره مائده است، چون اکثرا خبیث و دنیایى ‏اند، اکثرا فى سبیل الطاغوتند. «یُقَاتِلُونَ فِى سَبیل الطّاغوت» اکثریت این طورند!

قُل لَّا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَ‌ةُ الْخَبِیثِ ۚ فَاتَّقُوا اللَّـهَ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿مائده ١٠٠

إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُ‌وا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُ‌ونَ

خداوند در قرآن کریم می فرماید:

" خصیصه ای که متقّین دارند این است که اگر شیطان ها آنان را احاطه کردند، گول نمی خورد و خود ار متذکّر می شوند؛"

که مقصود از شیطان، شیطان انسی است. یعنی اگر مردم اجتماع کنند و چیزی را بگویند هیچ توجّهی نمی کنند.

کسی که سخن مردم را حجّت نمی داند درجه ای از بصیرت را داراست.

استاد مجید جعفری تبار

( در توضیح آیه ی 201سوره مبارکه ی اعراف)

درجه ای از بصیرت

در کوچکی پای سخننان و منبرهای زیادی نشستم، امّا کمتر شنیدم که از اصل وجود خدا و اثبات ذات مقدّسش سخن گفته شود.اصل خدا و معاد و وحی و نبوّت و امامت و ده ها مسأله ریز و درشت دیگر، آن چنان که باید، برای برخی از اهل قلم و سخن جا نیفتاده است!

با این وجود نباید انتظار داشت که شنوندگان ایمان راسخ بیابند؛ علی الخصوص که عمده ی انذارهای ما راجع به قبر و قیامت و جهنّم، و تبشیر هایمان در باب بهشت و حورالعین و امثال آن است.

ما نقطه آغاز سلوک وتوجّه به تقوا و معنوّیت را گم کرده ایم.

من در مطالعات قرآنی و روایی به این نتیجه و باور رسیده ام. آن یقین و باور این است که : 

اولین و مهم ترین و لازم ترین گام رشد و کمال معنوی،« انسانیّت و حرّیّت » است.

این عقیده، خلاصه ی پیام قرآن و معصومین وحکیمان و عارفان واقعی است.

نگاهی به جمله ی مشهور حضرت سیدالشهداء علیه السلام، بکنید:

« ان لم یکن لکم دینٌ و کنتم تخافون المعاد فکونو أحرار فی دُنیاکم»؛

« اگر دین ندارید و از معاد نمی ترسید، پس لااقل در همین دنیای کنونی خودتان، آزاده و انسان باشید».

یعنی اوّلا لازمه ی حریّت و انسانیّت، دینداری نیست؛و ثانیاً حریّت و انسانیّت، زمینه لازم دین است.

 

توگویی که حضرت علیه السلام چنین می فرمایند که :

« من نمی گویم چون خودم ( یعنی همچون امام حسین علیه السلام) به تمام دین و خدا و معاد و غیره پای بند و معتقد باشید؛ امّا لااقل همان نقطه آغاز دین و دینداری را داشته باشید».

سوره ی ماعون یکی از سوره های کوچک آخر قرآن است.

آیا تا بحال به این سوره ی مبارکه از این منظر نگریسته ایم؟

انسانیّت و حریّت سر آغاز سلوک

استاد مجید جعفری تبار 1382

آیات ششم و هفتم سوره مبارکه حجرات می فرماید:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ ﴿٦

وَاعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَ‌سُولَ اللَّـهِ ۚ لَوْ یُطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ‌ مِّنَ الْأَمْرِ‌ لَعَنِتُّمْ وَلَـٰکِنَّ اللَّـهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّ‌هَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ‌ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ ۚ أُولَـٰئِکَ هُمُ الرَّ‌اشِدُونَ ﴿٧

اگر فاسقى براى شما خبر آورد قبول نکنید و تبیّن کنیدو بدانید که در میان شما رسول خدا هست.

اگر خبرى از سوی فاسقان و خبیثان آمد و در جامعه پخش شد و مردم از روى بى‏ بصیرتى یا از روى خباثت این خبر را پذیرفتند و عکس العمل هم نشان دادند،

در این شرایط، ما که معدود و کم تعداد هستیم چه کنیم؟

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام خدمت بازدید کنندگان از این وبلاگ

قصد دارم طی چند روز آینده یک یا چند کتاب جدید را به مرور اگر زنده بودم اضافه کنم شاید مفید فایده باشد

یکی از این کتاب ها از شهید ثانی است و برای جامعه ما مفید می باشد.

نام موضوعش را "بیماری های روانی" میگذارم.

از اینکه در کم و کاستی ها را گوش زد کنید ممنون میشوم.

خداوند در آیه ششم  سوره مبارکه حجرات مى‏فرماید:

اى مؤمنین اگر فاسقى براى شما خبر آورد قبول نکنید، بلکه تبیّن و تحقیق کنید که آیا آن خبر درست است یا نه؟

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ ﴿٦

آنچه از ظاهر آیه برمی ‏آید این است که آیه درصدد بیان نبأ فاسق است نه در صدد بیان نبأ عادل، پس این که آیا اگر عادل آمد بپذیریم یا نه و حرف دیگرى است.

البتّه مىیشود احتمالِ زیاد داد که آیه در صدد بیان این نیز هست و وقتی می فرماید:

خبر فاسق را نپذیر یعنى خبر عادل را بپذیر.

امّا در این صورت هم باید حواسمان باشد که ما نبأ و خبر عادل را مى‏ پذیریم نه برداشتش را.

اکثر چیزهایى که عادل براى ما نقل می ‏کند نبأ و خبر نیست بلکه برداشت خودش است.

برگرفته از کتاب رضوان

استاد مجید جعفری تبار

ما باید بیش از این که مردم را 

از قبر و فشار قبر و برزخ و قیامت و جهنّم بترسانیم،

آنها را به انسانیت دعوت کنیم.

برگرفته از متن انسانیت و حریت سر آغاز سلوک

استاد مجید جعفری تبار

عدالت، نسبت به شخص باید احراز شود تا بگوییم فلان شخص عادل است،

همان‏طور که فسق، نسبت به شخص باید احراز شود تا ما بگوییم فلانى فاسق است.

این طور نیست که اگر از کسى فسقى ندیدیم بتوانیم حمل بر عدالت کنیم!

ملکه عدالت خیلى بالاتر و والاتر از این حرف‏هاست که اگر شما فسقى از کسى ندیده‏اید، بگویید او عادل است.

عدالت باید احراز شود آن هم توسّطِ کسى که عدالت‏شناس باشد و ملکه عدالت را بشناسد.

وقتى ما ندیده‏ایم، دلیل نیست بر این که او فاسق نیست، على الخصوص در مورد فُسّاقِ متبحّر و ماهر اساسا فسقشان راطورى انجام مى‏دهند که کسى نمیبیند و در واقع آن فُسّاقى که ما فسقشان را دیده ‏ایم عمدةً بهتر از آن فسّاقى هستند که فسقشان را ندیده‏ایم زیرا کمى ساده هستند و نتوانسته‏اند فسقشان را کتمان کنند!

یعنى اتّفاقا آن‏هایى که حتما ذرّه‏اى ملکه عدالت ندارند عمدةً در ظاهر، عادل نشان مى‏دهند و فسقى از خودشان نشان نمى‏دهند.

متّقى نباید فریب این چیزها را بخورد:

«إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوا إذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکَّروا فَإذا هُم مُبْصِرُون»

برگرفته از کتاب رضوان

استاد مجید جغفری تبار

حذف یا تعدیل مظاهر دنیوی، در عین حال که سخت است، لکن نسبت به مسئله ای که ویژه نفس است، آنچنان چیزی نیست.

فرض کنیم که پست ترین رذیله دنیا که همانا جاه طلبی است، کنار رفته است.

یعنی ما دنبال پُست و مقام اجتماعی و دنیوی نیستیم و ... آیا این پایان راه است و آیا ما عبد صالحی شده ایم و در طریق رضای خداوندی قرار داریم؟ قطعاً چنین نیست!!!
معمولاً آدمیان نمی توانند زیر بار یک شیء خاص بروند.

آدم های معمولی که هیچ؛ حتی انسان های معدودی که توانسته اند با اراده و ... حب الدنیا را کنار نهند، بعضاً و یا شاید هم غالباً زیر بار شیء خاص نمی روند یعنی حتی اگر لازم باشد که برای کسب رشد و کمال زیر آن بار بروند، باز هم نمی روند.

حال این شیء خاص چیست؟

که اگر یگانه شرط رشد و کمال و قرب و وصول ما به مرتبه رضا باشد، باز هم غالباً آن را پذیرا نیستیم و زیر بار آن نمی رویم؟!

   نفس، بر خلاف آنچه معروف است کُشتنی نیست.

تا زنده هستیم، نفس ما نیز وجود دارد.

باید مراقب این نفس باشیم، درست است که آن را نمی توان کُشت ولی می توان کنترل کرد.
 

نفس اکثریت آدمیان، اماره به سوء است (نفس اماره):

«إن النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی» -

«به جز موارد معدودی که مشمول رحمت خاصه الهیه است، نفس انسان او را به زشتی ها وا می دارد»(یوسف-53) 

وَمَا أُبَرِّ‌ئُ نَفْسِی ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَ‌ةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَ‌حِمَ رَ‌بِّی ۚ إِنَّ رَ‌بِّی غَفُورٌ‌ رَّ‌حِیمٌ ﴿٥٣

وَ قَالَ علیه السلام

اَلزُّهْدُ کُلُّهُ بَیْنَ کَلِمَتَیْنِ مِنَ اَلْقُرْآنِ قَالَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ مَنْ لَمْ یَأْسَ عَلَى اَلْمَاضِی وَ لَمْ یَفْرَحْ بِالْآتِی فَقَدْ أَخَذَ اَلزُّهْدَ بِطَرَفَیْهِ
حکمت ۴۳۹ تعریف زهد و پارسایى
و درود خدا بر او، فرمود:

زهد بین دو کلمه از قرآن است، که خداى سبحان فرمود: «تا بر آنچه از دست شما رفته حسرت نخورید، و به آنچه به شما رسیده شادمان مباشید» کسى که بر گذشته افسوس نخورد، و به آینده شادمان نباشد، همه جوانب زهد را رعایت کرده است.

وقتی حب الدنیا کنار نهاده شد، پس هر چهار مظهر دنیا (حب جاه، حب ثروت، بطن و شهوت) اصلاح گردیده است؛ حب جاه و ثروت از بین می رود و عنان بطن و شهوت در دست ماست.

آیا با این حال باز هم چیزی باقی میماند؟

آری؛ خود ما که تعبیر به نفس می شود.

ما حب الدنیا را منهای وجود خودمان در نظر گرفته بودیم، یعنی به هر آنچه غیر از خویشتنمان است نگریسته بودیم و حذف شدنی ها را حذف نمودیم و آنچه باید به اعتدال می رساندیم رساندیم. 

دلم رمیده لولی‌وشیست شورانگیز       دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز

فدای پیرهن چاک ماه رویان                بادهزار جامه تقوا و خرقه پرهیز

خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد           که تا ز خال تو خاکم شود عبیرآمیز

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی                بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز

پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر            به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز

فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی            که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز

بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت            که در مقام رضا باش و از قضا مگریز

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست          تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

غزل از حافظ

شهادت امام هادی علیه السلام تسلیت باد

شهادت امام هادی علیه السلام تسلیت باد.

امام علی بن محمد(ع)، معروف به هادی و نقی، که دهمین امام شیعیان است، در سوم رجب، و به قولی در 25 جمادی الآخر، در سامرا به شهادت رسید.(1)

امام علی النقی(ع)، از ذی قعده سال 220 قمری، که پدر بزرگوارش حضرت امام محمد تقی(ع)، معروف به جوادالائمه(ع)، به شهادت رسید، بنا به وصیت آن حضرت، مقام منیع امامت را بر عهده گرفت.

گفتنی است، هنگامی که امام هادی(ع) مقام امامت را بر عهده گرفت، از عمر شریفش بیش از هشت سال و پنج ماه نگذشته بود و وی به مانند پدر ارجمندش در سنین کودکی به این مقام عظیم نایل آمد.

امام علی النقی(ع) در ایام امامت خویش با خلافت شش تن از خلفای بنی عباس معاصر بود و آنان عبارت بودند از: معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز.

رفتار این عده از خلفای عباسی با امام علی النقی(ع) متفاوت بود. برخی رفتار خصمانه و برخی دیگر رفتار متعادل تری اعمال می نمودند. ولی همه آنان، در غصب خلافت و نادیده گرفتن حقوق امامت، هم رأی و هم نظر بودند.

در میان آن ها، متوکل عباسی (دهمین خلیفه عباسیان) بیش از همه، نسبت به اهل بیت(ع) و خاندان امامت و علویان صاحب نام، دشمنی می ورزید و از هر راه ممکن در صدد اذیت و آزار آنان بر می آمد و حتی نسبت به درگذشتگان اهل بیت(ع) نیز عقده گشایی می کرد و دستور می داد که قبور امامان معصوم(ع)، به ویژه قبر مطهر اباعبدالله الحسین(ع) و خانه های مجاور آن را خراب کرده و زمین های کربلا را شخم زده و زراعت نمایند.(2)

وی، در سال 243 قمری، امام علی النقی(ع) را از مدینه منوره به سامرا فراخواند و آن حضرت را برای همیشه از موطن اصلی وی و اجداد طاهرینش دور نمود.(3)

تنها منتصر عباسی (یازدهمین خلیفه عباسیان) پس از ترور و هلاکت پدرش متوکل، در ایام کوتاه مدت خلافت خویش، نیکی های در خور توجهی به علویان و وابستگان به خاندان رسالت و امامت نمود، که در برابر آزار و اذیت های بی حد و حساب سایر خلفای عباسی، قابل جبران نمی باشد.

امام علی النقی(ع) به مدت یازده سال در سامرا (پایتخت عباسیان) و در محله عسکر (منطقه مسکونی نظامیان) به حالت تبعید، زندگی نمود و در این مدت، تحت مراقبت و نظارت دستگاه امنیتی خلافت قرار داشت و از تماس با دوستان و یاران خویش محروم بود.

سرانجام در سوم رجب و یا به روایتی در 25 جمادی الآخر سال 254 قمری، در ایام خلافت معتز عباسی، به وسیله معتمد عباسی، برادر خلیفه وقت، مسموم و در آن غریبه سرا، به شهادت رسید.

به هنگام شهادت آن امام همام، جز فرزندش امام حسن عسکری(ع)، کسی در بالینش حاضر نبود.

امام حسن عسکری(ع) در ماتم پدر بزرگوارش، بسیار گریست و گریبان درید و خود متوجه غسل، کفن و دفن آن حضرت گردید. برخی از نادانان و یا متعصبان به امام حسن عسکری(ع) خرده گرفته که چرا وی گریبانش را درید. آن حضرت به آنان پاسخ داد: شما چه می دانید از احکام دین خدا؟ حضرت موسی بن عمران(ع) در ماتم برادرش هارون(ع) گریبان چاک زد.(4)

از امام هادی(ع) تشییع جنازه با شکوهی به عمل آمد. دوستداران اهل بیت(ع)، فقها، قضات، دبیران، امیران و حتی بزرگان دربار خلافت در تشییع جنازه مطهر وی شرکت کرده و وی را در یکی از حجره های خانه اش دفن نمودند.(5)

هم اکنون قبر شریفش، به همراه قبر مطهر فرزندش امام حسن عسکری(ع) و قبر خواهرش حکیمه خاتون دختر امام جواد(ع) و قبر نرگس خاتون مادر امام زمان(ع) در یک ضریح مقدس قرار دارد و در شهر سامرا، مزار شیعیان و دوستداران اهل بیت(ع) می باشد.

1_ الارشاد (شیخ مفید)، ص 649؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج2، ص 384.

2_ منتهی الآمال، ج2، ص 383.

3_ همان، ص 377 و الارشاد، ص 646.

4_ منتهی الآمال، ج2، ص 385.

5_ نک: الارشاد، ص 635؛ کشف الغمه (علی بن عیسی اربلی)، ج3، ص 229؛ منتهی الآمال، ج2، ص 361؛ المستجاد (علامه حلی) ص 216؛ الکافی (شیخ کلینی)، ج1، ص 497.

مظاهر دنیوی چهار چیز است: 

جاه و ثروت، بطن و شهوت.

جاه طلبی و مال دوستی نباید مطلقاً در وجود کسی که طالب کمال است باشد.

ما باید دنبال زندگی پاک و سالم خود باشیم و اگر رضای خداوند حکیم بود، هر چه میزان از جاه و موقعیت و قدرت اجتماعی که برای ما حاصل شد، و هر مقدار مال و ملک و ثروتی که به دستمان آمد، به همان مبلغ و اندازه راضی باشیم و دل به ذره ای بیش از آن ندوزیم.

وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّـهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ لِّلرِّ‌جَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبُوا ۖ وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبْنَ ۚ وَاسْأَلُوا اللَّـهَ مِن فَضْلِهِ ۗ إِنَّ اللَّـهَ کَانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا(سوره نساء-آیه 32)

اما دو مظهر دیگر دنیوی یعنی بطن و شهوت را باید در حد مشروع و درست داشته باشیم. حذف این دو اگر امکان داشته باشد، امری ناصواب است. هنر واقعی آنجایی است که غریزه هر دو در وجودمان باشد و میل درونی داشته باشیم اما افسار آن غرائز را خود به دست بگیریم.

 دریغ که اصطلاح زُهد همچون بسیاری کلمات در اذهان ما به صورت خطا جا افتاده است.

معمولا وقتی کلمه زهد و زاهد به میان می آید، در تصور ما یک انسان لاغر اندام و با لباس های پاره و زندگی ساده نقش می بندد! این زهد واقعی نیست! زیباترین و دقیقترین معنای زهد در حدیثی از امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است که حضرت زهد را عمل به این آیه می دانند:

«لِّکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَ‌حُوا بِمَا آتَاکُمْ ۗ وَاللَّـهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ‌» (حدید - 23)

{اگر چیزی را از دست دادید، ناراحت و غمگین نباشید؛ و اگر چیزی را بدست آوردید و خدا به شما مرحمت فرمود، شاد نبوده و مغرور نشوید.}

حال می رسیم به ام الخبائث، حب النفس!

(لازم به ذکر است = در روایت شریف آمده است: حب الدنیا رأس کل الخطیئه؛ قرآن و اهل بیت و حکیمان مطابق فهم و ظرف جمیع مخاطبین صحبت می کنند. ریا و حب الدنیا برای همگان قابل درک است، اما نفس! چیزی است که اساسا شناخت و چیستی آن برای اکثریت ادمیان دور از درک و فهم استچه رسد به مرحله عملی اصلاح و رشد!)

ادامه دارد ... انشاء الله ...

بر گرفته از کتاب رضوان

استاد مجید جعفری تبار

بِّسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِیمِ

إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ‌ ﴿١

ما [او را] در شب قدر نازل کردیم.

سوره قدر آیه 1

یا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الْباقِرُ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا

وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.


اى با جعفر،اى محمّد بن على،اى باقر،اى فرزند فرستاده خدا،اى حجّت‏ خدا بر بندگان،اى آقا و مولاى ما به تو روى آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوى خدا به تو توسّل جستیم،و تو را پیش روى‏ حاجاتمان نهادیم،اى آبرومند نزد خدا،براى ما نزد خدا شفاعت کن.

السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِیِّینَ

امام باقر علیه السلام:

سخن طیب وپاکیزه را از هر که گفت بگیرید، اگرچه او خود، بدان عمل نکند.

رفعِ رذائل و کسبِ فضائل


معتقدیم که در راه رشد باید اول رذایل را کنار زد و سپس فضایل را گرفت.

البته غرض ترکِ کل فضائل در دوران ترک رذایل نیست، که باید واجبات را انجام داد هر چند حکمتش را نفهمیم و خاصیتش را درک نکنیم.


به هر حال، رفع رذائل، مقدم بر کسب فضائل است.


شاید بتوان به نحوی تمام راه رشد و کمال و رضا و رضوان را در همین دو شیء خلاصه نمود: دفع و رفع رذائل، اخذ و کسب فضائل.


اگر پیش از رفع رزائل به اخذ و کسب فضائل بپردازیم دقیقا همچون کج نهادن خشت اول است

که «خشت اول چون نهد معمار کج/تا ثریا میرود دیوار کج». 

میلاد حضرت امام محمد باقر علیه السلام مبارک باد.

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِیمِ

إِنَّ اللَّـهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ ۚ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا ﴿56)

خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مى‌فرستند. اى کسانى که ایمان آورده‌اید، بر او درود فرستید و به فرمانش بخوبى گردن نهید.

سوره احزاب آیه 56

سی و سومین آیه از سی و سومین سوره قرآن کریم در مورد بالاترین کسانی است که در مقام رضا و رضوان قرار دارند:

«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» (احزاب-33) 


از میان این 33 مورد چند مورد را با هم مرور می کنیم (باشد که رستگار شویم):

قَالَ اللَّـهُ هَـٰذَا یَوْمُ یَنفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ ۚ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِ‌ی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ‌ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ۚ رَّ‌ضِیَ اللَّـهُ عَنْهُمْ وَرَ‌ضُوا عَنْهُ ۚ ذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
«خدا فرمود: امروز آن روزی است که راستی و راستگویی راستگویان و راست قامتان و درست کرداران، برای آنان سود می کند و منفعت بسیار می بخشد. انان را باغ ها و بهشت هایی است که از زیر آنها و اشجارش جوی هایی روان اسن و ایشان برای همیشه در آن جنات، جاویدانند و خداوند از ایشان خشنود است و آنان نیز از خدای خویش راضی و سپاسگذارند. آری این است آن رستگاری بزرگ»  (مائده-119)

در آیه پانزدهم سوره حجرات به طور جامع و کامل صادقین بیان می فرماید؛

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّـهِ وَرَ‌سُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْ‌تَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ ۚ أُولَـٰئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ
«قطعاً و یقیناً مومنان راستین کسانی هستند که ایمان به خدا و پیامبرش آورده و در این ایمان خود نیز هیچگونه تردیدی ننموده و با مال و جان در راه خدا تلاش و مجاهدت کنند. اینانند که راست می گویند».


یعنی اگر غیر اینان، اگر ادعای ایمان واقعی نمایند دروغگو هستند:

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِیمِ

وَلِسُلَیْمَانَ الرِّ‌یحَ عَاصِفَةً تَجْرِ‌ی بِأَمْرِ‌هِ إِلَى الْأَرْ‌ضِ الَّتِی بَارَ‌کْنَا فِیهَا ۚ وَکُنَّا بِکُلِّ شَیْءٍ عَالِمِینَ ﴿٨١

و براى سلیمان، تندباد را [رام کردیم‌] که به فرمان او به سوى سرزمینى که در آن برکت نهاده بودیم جریان مى‌یافت، و ما به هرچیزى دانا بودیم.

سوره انبیا- آیه 81

ادامه "ارکان اربعه ایمان"

سوال: حال چگونه می توان به مقام رضوان نائل شد؟


پاسخ: اولاً به همه عزیزان نصیحت می شود که بیایید دنیا را بر خود سخت نگیریم و کاه

را کوه نکنیم و از واضحات سوال ننماییم.با اراده جدی می توان به درگاه مقام رضارسید.

اما بدانیم

خدایا

به من تقوای ستیز بیاموز، تا در انبوه مسئولیت ، نلغزم

و از تقوای پرهیز مصونم دار تا در خلوت عزلت

نپوسم.

دکتر علی شریعتی کتاب نیایش صفحه112

حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

به کار بستن عقل

مایه هدایت و نجات انسان ها است و سرکوب کردن عقل ،

باعث گمراهی و سقوط آدمیان است.

بحارالانوار جلد 17/صفحه 116

بکار بستن عقل


آن کسی که

خود را اصلاح نمی کند و راکد است

منحطّ می شود و به قهقرا می رود.

استاد مجید جعفری تبار


رکود و انحطاط

امیر المؤمنین علیٌّ علیه‏السلام


الإیمانُ على أربَعةِ أرْکانٍ:

 التَّوکُّلُ على اللّه،

والتَّفْویضُ إلى اللّه ،

والتَّسْلیمُ لأمرِ اللّه ،

والرِّضا بِقَضاءِ اللّه.


بحار الأنوار : 78 / 63 / 154 منتخب میزان الحکمة : 58

ارکان اربعه "ایمان"

در حدیثی شریف (جامع الاخبار-مستدرک الوسایل-اصول کافی-بحارالانوار) آمده است که:
«ایمان دارای چهار رکن و پایه و چهار مرحله و مرتبت است؛

مرتبه اولی توکل نمودن بر خدا؛

مرتبه ثانیه سپردن همه کارهای خویش به دست خداوند بزرگ؛

مرحله ثالثه از عمق وجود تسلیم امر و خواسته خداوند بودن؛

مرحله رابعه خشنودی به هر آنچه خدا برای ما بخواهد.»

کتاب رضوان

استاد مجید جعفری تبار



ارکان اربعه ایمان

دلم گرفته خدا را

   تو دلگشایی کن

   من آمدم به امیدت

     تو هم خدایی کن


اول خودت را بشناس

و بعد از لاک خودت بیرون بیا

تا دیگران را بشناسی.

استاد مجید جعفری تبار


خودشناسی

معصوم علیه السلام می فرماید:

« لَو وزنت الدنیا عندالله

جَناحَ بَعوضة ما سقی کافراً منها شربة ماءٍ»

اگر دنیا در نزدِ خدا به اندازه ی بال یک پشه ارزش داشت،

خدا از این دنیا به کافر یک جرعه ی آب هم نمی داد.

یعنی چه؟

یعنی خدا شیء ارزشمند را به کافر نمی دهد.

استاد مجید جعفری تبار


امام علی علیه السلام

لَو انّ العباد حین جهلوا وَقفوا، لم یکفُروا و لم یضلّوا.


اگر بندگان وقتی چیزی را نمی دانستند،

(از اظهار نظر یا انجام آن چیز)

باز می ایستادند، کافر و گمراه نمی شدند.


– غررالحکم ح 7582-


                  

رهنمودهایی از سوره ی مبارکه ی حجرات

با نگارش استاد مجید جعفری تبار

بر خدا و رسول پیشی نگیرید.

یکی از مهمترین دستورات عرفان عملی در آیه اول سوره مبارکه ی حجرات

و خطاب به کسانی است که به تعبیر امروز

" کاسه های داغ تر از آشند."

اینها همیشه تاریخ بوده اند، امروز هستند  و فردا  و فرداها هم متدیّنینی

خواهند بود، که از خدا و رسول هم متدیّن ترند!

استاد مجید جعفری تبار

 

بر اساس نظر استاد جعفری تبار،

سوره ی حجرات در عین جامعیت، کوتاهترین متن برای خودسازی انسان است.




علم و هنر و فن و صنعت را

به خاطر خدا

و رفع فقر و جهالت از بشریت،

فرا بگیرید.

استاد مجید جعفری تبار


                    

نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمتهایتان ندیده

نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده

صادقانه زندگی کنید.

ما موجوداتی ختکی نیستیم که به بهشت می رویم؛

ما موجوداتی بهشتی هستیم که از خاک سر بر آوردایم.

استاد دکتر حسین الهی قمشه ای

                              


خدایا

به آنان که " ادعای عاشقی تو " را دارند

بیاموز که "بدترین گناه"

" شکستن دل آدمیان" است.


بسیاری کارشناسان و محققین گفته بودند " آل سعود " ، تباری یهودی دارد و در حقیقت " آل یهود " است...

سلمان بن عبد العزیز، در آخرین سخنرانی اش در جمع افسران ارتش و فرماندهان حمله به یمن، پیشینیانش را یهودی خوانده و پس از خواندن نام " ملک عبدالله " گفته " و الیهود الله یرحمهم: و خداوند(سایر) یهودیان را بیامرزد ..."

فیلم:

http://storage.qmery.com/repository/23/3744-320x180.mp4

منبع تحقیقاتی تبار یهودی آل سعود:

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930514000104

در میان آیات و سوره های قرآن کریم و در میان آثار بشری – اعم از نوشته ها، گفته ها و ...-

هیچ مجموعه ای برای ساخته شدن انسان و به تعبیری برای عرفان عملی،

بهتر از سوره ی مبارکه ی حجرات نیست.

استاد مجید جعفری تبار


                               


فراموشی و دنیا محوری است که آدمی را

خودنگر کرده، گستره ی رحمت هستی را نادیده گرفته و

همه چیز را یرای خود می خواهد و می طلبد،

تا جایی که اکثر آدمیان حاضرند سعادت خویشتن را

به قیمت شقاوت دیگران تأمین نمایند.

استاد مجید جعفری تبار



جنگ نرم؛ یعنی جنگ به وسیله‌ی ابزارهای فرهنگی، به وسیله‌ی نفوذ، به وسیله‌ی دروغ، به وسیله‌ی شایعه‌پراکنی؛ با ابزارهای پیشرفته‌ای که امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطیای که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده. جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دلها و ذهنهای مردم.

مقام معظم رهبری