دو چیز حاصل عمرست ، نام نیک و ثواب !
وزین دو درگذری ، "کل من علیها فان "
سرای آخرت آباد کن به حسن عمل
که اعتماد بقا را نشاید این بنیان
بس اعتماد مکن بر دوام دولت و عمر
که دولتی دگرت در پی است جاویدان
زمین دنیا، بُستان زرع آخرتست
چو دست میدهدت ، تخم دولتی بفشان
بده که با تو بماند جزای کردهٔ نیک
وگر چنین نکنی از تو بازماند هان
بپاش "تخم عبادت " حبیب من زان پیش
که در زمین وجودت نماند آب روان ..
حیات زنده غنیمت شمر که باقی عمر
چو برف بر سر کوهست روی در نقصان
ز مال و منصب دنیا جزین نمیماند
میان اهل مروت که «یاد باد فلان»
کلید گنج سعادت، نصیحتِ سعدیست
اگر قبول کنی گوی بردی از میدان
به نوبتند ملوک اندرین سپنجسرای
خدای عزوجل راست ملک بیپایان ..
وبلاگ رضوان
مردی که نام دیگر او «آفتاب» است
بین غل و زنجیر هم عالی جناب است
حبل المتین ماست یک تار عبایش
این مرد از نسل شریف بوتراب است
هنگام طی الارض و معراجش یقیناً..
..روح الامین در محضرش پا در رکاب است
پیداست از باب الحوائچ بودن او
هرکس از او چیزی بخواهد مستجاب است
با یک سوالش بشر حافی زیر و رو شد
هرکس به پای او بیفتد کامیاب است
بدکاره ای را زود سجّاده نشین کرد
اعجاز او بالاتر از حدّ نصاب است
چیزکمی نیست...آقا چارده سال
زیر شکنجه، کنج زندان در عذاب است
نامرد، زندان بان، یهودی زاده شوم
دست و سر و پاهای آقا را چرا بست؟!
باناسزا باب زدن را باز کرده
این بد دهان بی حیا ذاتش خراب است
از حیدر و زهرای اطهر کینه دارد
هر صبح و شب دنبال تسویه حساب است
از بس که گلبرگ تن آقا خمیده
زندان تاریکش پر از عطر گلاب است
زخمی که در زیر گلوی او شکفته
یاد آور زخم و غم طفل رباب است
با این غل و زنجیر و لب های ترک دار
تنها به یاد زینب و بزم شراب است
چوب یزید و گریه ی اطفال ای وای
حرف کنیزی و زبانم لال ای وای
محمد فردوسی
وبلاگ رضوان