باید بابِ إحسان و إنفاق و خدمات، برای یکایکِ آدمیان باز باشد و بر همگان است که در این جهت بکوشند
و از عمقِ وجودِ خویش، جامه ذلّت، نه بر تنِ دیگران بپوشند و نه بر خویشتن.
اگر ما حبّ الدّنیا را کنار زدیم، نباید فکر کنیم که کامل شده ایم. خیر، هنوز در وجودمان چیزی است که نیاز به اصلاح دارد.
آن چیز نیز حبّ نفس است. همین حبّ نفس است که نمی گذارد
زیرِ بارِ ولایت و إطاعت و سیادتِ انسانی چون خودمان برویم.
خودش هم همیشه فکر میکرد بزرگ ترین سعادت برای یک انسان این است که
با یک روح بزرگ در زندگیش برخورد کند،
اما انگار رسم خلقت این است که بزرگ ترین سعادت ها،
بزرگ ترین رنج ها را هم در خودشان داشته باشند.
معمولاً وقتی کلمه زهد و زاهد به میان می آید، در تصوّر ما یک انسان لاغراندام و
با لباس های پاره و زندگیِ ساده نقش می بندد! واقعاً معنای زهد و زاهد، این نیست و اینچنین نیست.
اصولاً چون حبّ دنیا در وجودِ ما شعله ور است، مبتلا به ریاء هم می شویم.
پس اگر حبّ دنیا را کنار بزنیم، نیازی به ریاکاری و نفاق و دورویی و چندچهرگی هم نخواهیم داشت.
انسانیّت و حریّت بود که علیّ بن أبیطالب (ع) را وامیداشت مثلِ فقیران زندگی کند؛
نه مقامِ رضا یا عصمتِ او، و نه دینِ او.
بسم الله الرحمن الرحیم
«قَد جاءَکُم مِنَ اللهِ نورٌ وَ کِتابٌ مُبینٌ
یَهدی بِهِ اللهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ
وَ یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إلَی النّورِ بِإذنِهِ
وَ یَهدیهِم إلی صِراطٍ مُستَقیم»
به تحقیق از جانب خداوند برای شما روشنایی و نوری و کتابی روشن و روشنگر آمده است. خداوند به وسیلۀ این کتاب، آن کسانی را که در پی خشنودی حضرتش هستند، به راههای سلام و سلامت رهنمون میشود و ایشان را از تاریکیها بازداشته و بیرون میکِشد و به عالَم نور میکشانَد و میرسانَد، و آنان را به راه راست و درست هدایت میفرماید.
(سورۀ مبارکۀ مائده - آیات 15 و 16)
قسمتی از کتاب رضوان