وقتی حب الدنیا کنار نهاده شد، پس هر چهار مظهر دنیا (حب جاه، حب ثروت، بطن و شهوت) اصلاح گردیده است؛ حب جاه و ثروت از بین می رود و عنان بطن و شهوت در دست ماست.
آیا با این حال باز هم چیزی باقی میماند؟
آری؛ خود ما که تعبیر به نفس می شود.
ما حب الدنیا را منهای وجود خودمان در نظر گرفته بودیم، یعنی به هر آنچه غیر از خویشتنمان است نگریسته بودیم و حذف شدنی ها را حذف نمودیم و آنچه باید به اعتدال می رساندیم رساندیم.
اصطلاحات غرور، کبر، تکبر، نخوت و ... را بسیار شنیده ایم.
اینها تماماً در ارتباط با غیر از شخص خود ما تحقق می یابد.
غرور چیزی است که از طرف فرد مغرور و متکبر نسبت به دیگران ابراز می گردد؛ لکن اگر نزد فرد متکبر هیچ کس نباشد دیگر وجهی برای کبر و نخوت نیست؛ چون کسی نیست که ناظر قیافه گرفتن ما باشد.
اما یک چیزی در وجود ما هست که اگر هیچکس جز ما بر روی کره زمین نباشد باز هم آن چیز می تواند وجود داشته باشد؛ عُجب.
در قرآن آیه ای وجود دارد که می تواند بیانگر این رذیله خرد کننده باشد:
«آیا شما را از کسانی که کردارهایشان زیانبارتر از همه آدمیان است، با خبر کنم؟
* آنانکه سعی و تلاش و عملشان در زندگی دنیوی، بسیار بد و اشتباه و در گمراهی است، اما خود آنان تصور می نمایند که خیلی خوب عمل می کنند!»
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُم بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا ﴿١٠٣﴾
الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا ﴿١٠٤﴾
کهف-103و104.
بر گرفته از کتاب رضوان
استاد مجید جعفری تبار