عدالت، نسبت به شخص باید احراز شود تا بگوییم فلان شخص عادل است،
همانطور که فسق، نسبت به شخص باید احراز شود تا ما بگوییم فلانى فاسق است.
این طور نیست که اگر از کسى فسقى ندیدیم بتوانیم حمل بر عدالت کنیم!
ملکه عدالت خیلى بالاتر و والاتر از این حرفهاست که اگر شما فسقى از کسى ندیدهاید، بگویید او عادل است.
عدالت باید احراز شود آن هم توسّطِ کسى که عدالتشناس باشد و ملکه عدالت را بشناسد.
وقتى ما ندیدهایم، دلیل نیست بر این که او فاسق نیست، على الخصوص در مورد فُسّاقِ متبحّر و ماهر اساسا فسقشان راطورى انجام مىدهند که کسى نمیبیند و در واقع آن فُسّاقى که ما فسقشان را دیده ایم عمدةً بهتر از آن فسّاقى هستند که فسقشان را ندیدهایم زیرا کمى ساده هستند و نتوانستهاند فسقشان را کتمان کنند!
یعنى اتّفاقا آنهایى که حتما ذرّهاى ملکه عدالت ندارند عمدةً در ظاهر، عادل نشان مىدهند و فسقى از خودشان نشان نمىدهند.
متّقى نباید فریب این چیزها را بخورد:
«إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوا إذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکَّروا فَإذا هُم مُبْصِرُون»
برگرفته از کتاب رضوان
استاد مجید جغفری تبار