... مقام رضا بالاترین مقامی است که ماسوی الله را إمکانِ وصول به آن است. حتّی جان و جنس و خمیر مایۀ عصمت نیز رضا می باشد. ...
یعنی اینکه واقعاً خدا را به خاطرِ خودِ خداوند، عبادت و إطاعت می نمایند و عاشقند. ...
کتاب رضوان
استاد مجید جعفری تبار
... مقام رضا بالاترین مقامی است که ماسوی الله را إمکانِ وصول به آن است. حتّی جان و جنس و خمیر مایۀ عصمت نیز رضا می باشد. ...
یعنی اینکه واقعاً خدا را به خاطرِ خودِ خداوند، عبادت و إطاعت می نمایند و عاشقند. ...
کتاب رضوان
استاد مجید جعفری تبار
نحوۀ جبرانِ عمل نکردن به استخاره
پیش میآید که برای کارى استخاره گرفته میشود و علیرغم توصیۀ به ترک آن موضع، کار شروع میشود؛ شخصی که در اصلِ کار، بر خلاف استخاره عمل کرده است میخواهد براى طىّ مراحل آن کار و یا حلّ مشکلات آن استخاره بگیرد امّا با چنین شرایطی خود را از مراجعه و کسب تکلیف محروم میداند.
معمولًا مى توان گفت این فرد هر چند با عمل نکردن به استخارۀ اوّل، خود یا دیگرانى را از آنچه براى او بهتر بوده محروم کرده ولی براى جلوگیرى از بدتر شدن اوضاع یا حتّى اصلاحِ آنچه پیش آمده و تبدیلِ شرایط به آنچه مورد رضاى خداوند است، هر وقت دچار تردید شود یقینًا مى تواند استخاره بگیرد.
امّا برخى امور است که نمى توان این حکم را به راحتى در موردِ آنها صادر نمود.
مثلًا کسى استخاره گرفته است که با فلان شخص ازدواج کند و جواب بد آمده است و او نیز بدونِ توجّه به استخاره، با او ازدواج مى کند و پس از مدّتى، دلش از آن فرد زده مى شود و براى جدایى از او استخاره مى کند و خوب مى آید.
او نمى باید این استخاره را مى گرفت و اکنون هم که گرفته است، نمى تواند به استنادِ این استخاره از او جدا شود. اگر در ذهنیّتِ او استخاره جایگاهى دارد، از همان اوّل نمى باید با این فرد ازدواج مى کرد.
زندگى و حریم و کرامتِ یک انسان، بازیچۀ دستِ دیگران نیست.
برگرفته از سایت استخاره استاد مجید جعفری تبار
بعضی با این تصوّر که مبتلا به سحر و جادو و یا گرفتار طلسمِ بدخواهان خویش شدهاند تقاضای راه چاره دارند و با این دفتر تماس میگیرند لذا توجّه عزیزان را به بیانی از حضرت آیة الله جعفریتبار در خصوص این مسأله جلب مینماییم و این نکته را نیز متذکّر میشویم که دفترِ استخاره،
اگر فرض کنیم که جمعیّتِ امروزِ أرض، هفت میلیارد نفر است – که نیست-، فقط یک درصدِ این تعداد، به معنویّت و عُقبی و حقیقت کار دارند و جویای آنند.
یعنی هفتاد میلیون نفر.
از این عدد نیز فقط یک درصد هستند که با کتابِ آسمانی و وحیانیِ قرآن سر و کار دارند.
یعنی هفتصد هزار نفر.
از این تعداد نیز فقط یک درصد هستند که در قرآن تدبّر می کنند و جویایِ فهمِ پیام ها و إبلاغات و معانیِ این کتابِ عزیزند.
یعنی هفت هزار نفر.
از این جمع قلیل نیز (آن هم با در نظر گرفتن بالاترین احتمالات)،
فقط و فقط یک درصد می باشند که به نتیجۀ تدبّر و درکِ خویش از معانیِ آیات الله عمل می نمایند.
یعنی هفتاد نفر.
کتاب رضوان
استاد مجید جعفری تبار
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سیرۀ معصومین اطهار علیهم السّلام و اولیای الهی و بزرگان دین و توصیۀ این بزرگواران در همیشۀ تاریخ، رفع مشکلات اقشار مختلف جامعۀ انسانی بوده است واین وظیفۀ همۀ ماست که در حدِّ وُسعِ خویش در این مسیر گام برداریم. به حمد و توفیق الهی این مهم در حیات طیّبه و پربرکت حضرت آیة الله جعفریتبار نمایان است و ایشان نه تنها در حدّ توان و امکانات، بلکه بسیار بیش از آن، سعی در زدودن محرومیّتها و رفع مشکلات مردم داشتهاند.
فریب نخورى فکر کنى آن چه کسب کردهاى از توست!
بل که این خداست که به تو فضل مى کند یا ولىّ خداست که من عند اللّه و بإذن اللّه، از جانب خدا و به اذن خدا، به تو فضل مى کند.
کتاب رضوان
استاد مجید جعفری تبار
مردی از شام، به مدینه آمد. چشمش به مردی افتاد که در کناری نشسته بود. توجهش جلب شد. پرسید «این مرد کیست؟»
گفتند «حسین بن علی است».
آن همه تبلیغات عجیبی که در روحش رسوخ کرده بود، موجب شد که دیگ خشمش به جوش آید و قربه الی الله تا میتواند، به حسین بن علی(ع) دشنام دهد.
چون هر چه خواست گفت و عقده دلش را گشود، امام بدون آنکه خشم بگیرد و یا اظهار ناراحتی کند، نگاهی پر از مهر و عطوفت به او کرد و پس از آن که چند آیه از قرآن، درباره حُسن خلق و عفو قرائت کرد، به او فرمود:
«ما برای هر نوع خدمت و کمک به تو آمادهایم.
آن گاه از او پرسید «آیا از اهل شامی؟» جواب داد «آری!» حضرت فرمود: «من با این خلق و خوی سابقه دارم و سرچشمه آن را میدانم». پس از آن فرمود: «تو در شهر ما غریبی؛ اگر احتیاجی داری حاضریم به تو کمک کنیم؛ حاضریم در خانه خود از تو پذیرایی کنیم؛ حاضریم تو را بپوشانیم و یا به تو پول بدهیم»
مرد شامی که منتظر بود با عکس العمل شدیدی برخورد کند و هرگز گمان نمیکرد با یک همچو گذشت و اغماضی روبرو شود، چنان منقلب شد که گفت «آرزو داشتم در آن وقت، زمین شکافته میشد و من فرو میرفتم و این چنین نشناخته و نسنجیده گستاخی نمیکردم تا آن ساعت، برای من در همه زمین، کسی از حسین و پدرش مبغوضتر نبود ولی بعد از آن، کسی نزد من از او و پدرش محبوبتر نیست».
داستان راستان (شهید مطهری)
وبلاگ رضوان
در اینکه ما باید حرکت اوّل را انجام بدهیم، شکّى نیست و تا حرکت نکنیم برکتى ایجاد نمى شود:
«لَیْسَ لِلاْءِنْسانِ إلاّ ماسَعى».
شکّى نیست که ما باید نقطه آغاز و آن اخگرِ اوّل را ایجاد کنیم امّا شعله ور شدنش مِنْ عِند اللّه است:
«ما أصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّه»، اگر ما گام اوّل را برویم، خدا دستِ ما را مى گیرد.
کتاب رضوان
استاد مجید جعفری تبار
حزب اللّهى واقعى به هیچ وجه با دشمن خدا و رسول دوستى نمىکند،
هرچند این دشمن خدا و رسول برادرش باشد، پدرش باشد یا قوم و خویشش باشد!
این حزب اللّه واقعى است که قرآن یکبار در آیه آخر سوره مجادله و یک بار در آیه 56 سوره مبارکه مائده معرّفى فرموده است:
«وَمَن یَتَوَلَّ اللّهُ وَرَسُولَهُ وَالَّذینَ ءآمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الغالِبُون»؛
در انتهاى آیه سوره مجادله نیز می فرماید
«... اُولئِکَ حَزْبَ اللّهِ أَلا إِنَّ حَزْبَ اللّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» و ویژگى هایى را از حزب اللّهى واقعى بیان مىکند.
لَّا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ ۚ أُولَـٰئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ ۖ وَیُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ۚ رَضِیَ اللَّـهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ أُولَـٰئِکَ حِزْبُ اللَّـهِ ۚ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّـهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿مجادله ٢٢﴾
برگرفته ازکتاب رضوان
استاد مجید جعفری تبار
مظاهر دنیوی چهار چیز است:
جاه و ثروت، بطن و شهوت.
جاه طلبی و مال دوستی نباید مطلقاً در وجود کسی که طالب کمال است باشد.
ما باید دنبال زندگی پاک و سالم خود باشیم و اگر رضای خداوند حکیم بود، هر چه میزان از جاه و موقعیت و قدرت اجتماعی که برای ما حاصل شد، و هر مقدار مال و ملک و ثروتی که به دستمان آمد، به همان مبلغ و اندازه راضی باشیم و دل به ذره ای بیش از آن ندوزیم.
وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّـهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبُوا ۖ وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبْنَ ۚ وَاسْأَلُوا اللَّـهَ مِن فَضْلِهِ ۗ إِنَّ اللَّـهَ کَانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا(سوره نساء-آیه 32)
اما دو مظهر دیگر دنیوی یعنی بطن و شهوت را باید در حد مشروع و درست داشته باشیم. حذف این دو اگر امکان داشته باشد، امری ناصواب است. هنر واقعی آنجایی است که غریزه هر دو در وجودمان باشد و میل درونی داشته باشیم اما افسار آن غرائز را خود به دست بگیریم.
دریغ که اصطلاح زُهد همچون بسیاری کلمات در اذهان ما به صورت خطا جا افتاده است.
معمولا وقتی کلمه زهد و زاهد به میان می آید، در تصور ما یک انسان لاغر اندام و با لباس های پاره و زندگی ساده نقش می بندد! این زهد واقعی نیست! زیباترین و دقیقترین معنای زهد در حدیثی از امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است که حضرت زهد را عمل به این آیه می دانند:
«لِّکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ ۗ وَاللَّـهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ» (حدید - 23)
{اگر چیزی را از دست دادید، ناراحت و غمگین نباشید؛ و اگر چیزی را بدست آوردید و خدا به شما مرحمت فرمود، شاد نبوده و مغرور نشوید.}
حال می رسیم به ام الخبائث، حب النفس!
(لازم به ذکر است = در روایت شریف آمده است: حب الدنیا رأس کل الخطیئه؛ قرآن و اهل بیت و حکیمان مطابق فهم و ظرف جمیع مخاطبین صحبت می کنند. ریا و حب الدنیا برای همگان قابل درک است، اما نفس! چیزی است که اساسا شناخت و چیستی آن برای اکثریت ادمیان دور از درک و فهم استچه رسد به مرحله عملی اصلاح و رشد!)
ادامه دارد ... انشاء الله ...